عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نفس ماما

مروارید ششم

عشقم الهی دورت بگردم یه هفته بیشتر مریض شدی اسهال و استفراغ شدید خیلی ناراحتم دکتر بردمت داروهاتم به موقع میدم بهت اما خوب نشدی مامانی میگه به دلیل دندوناته الان بعد یه هفته دندون ششمت هم جونه زد اما خیلی اذیت شدی جمعه ٢٨ از اهواز به رشت پرواز داریم میخاییم بریم شمال خونه بابا بزرگت (بابای بابامازیار ) شمال  سرده باید لباس گرم ببرم برات که متاسفانه  اهواز با این هوای گرم لباس گرم پیدا نمیشه میترسم خدایی نکرده اونجا سرما بخوری من همش نگرانم همش استرس انشالله که سرما نخوری حالا میگردم یه لباس مناسب برات میخرم گلممممممممم از وقتی هم رفتیم خونه جدید روزگار منو سیاهکردی همش نق نق گریه بی ت...
25 مهر 1391

پایان ده ماهگی

گل مامانی سلام بعد از دو هفته وقت کردم بیاام یه سر به وبلاگت بزنم  خیلی وقت نمیکنم اینترنت هم هنوز نداریم این دو هفته که اسباب کشی داشتیم   روزهای سختی بود ماشالله هزار ماشالله تو هم انقدر همکاری میکنی نمیزاری به هیچ کاری برسم خیلی مامانی شدی نمیتونم به کارام برسم بابایی وقتی شیفت روز کار ه ساعت ٥ صبح باید بره شرکت منم ٥ صبح بیدار میشم نهار رو آماده میکنم تا شما لالا کردی وقتی بیدارشی نمیشه توی تختت هم که میزارمت سرپا بلند میشی خطری شدی برا همین همش باید کنارت باشم خدا نکنه ببینی بابا داره میره بیرون انقدر گریه میکنی موهاتو میکشی حتی وقتی میام خونه بابایی و مامان جون هم تا ببینی خاله...
15 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد